در درمان دیابت نوع یک ، که معمولا شروع ناگهانی و طوفانی دارد. کودک آنقدر بدحال است که حتی اطرفیان بیمار به درمان جایگزین فکر نمیکنند .
در مواردی که با سر و صدای کمتری تشخیص داده شده و یا بطور اتفاقی (که معمولا در دیابت نوع یک کمتر اتفاق می افتد) تشخیص داده شده ، گاها مقاومتهایی در عدم شروع انسولین دیده میشود که بخاطر شرایط کودک و سلامت ایشان ، راحتتر حرف منطقی شروع انسولین پذیرفته میشود.
مشکل در شروع انسولین درمانی بالغین است ، حتی وقتیکه علامات زیادی داشته باشند.
به مثالهای واقعی زیر توجه کنید:
بیمار سالها از بروز دیابت خود خبر داشته و سعی در کنترل آن بدون داروی شیمیای داشته و ورزش میکرده الان با قند بالا مراجعه کرده
بیمار سالها یکی دو قرص ، آنهم به صورت تفریحی میخورده و الان با کاهش وزن شدید مواجه شده
بیمار سالها انبوهی از قرصها را میخورده و برای شروع انسولین درمانی مقاومت میکرده و با تجویز انسولین از طرف پزشک معالج ، پزشک معالج را عوض میکرده و الان با تورم پاها و نارسایی کلیه مراجعه کرده
بیمار سالها قرصهایی !!! خورده و الان بخاطر سکته قلبی در بیمارستان بستری شده است
بیمار با عوارض دیابت مثل زخم پا مراجعه کرده
بیمار با لاغری شدید و وجود تکرر ادرار فراوان مراجعه کرده
بیمار تابحال اسمی از دیابت نشنیده و تا چند وقت پیش هم دیابت نداشته ، بدنبال یک استرس فراوان در چند ماه گذشته الان با قند حدود 400 و HbA1c حدود 11 مراجعه کرده
بیمار با خونریزی چشمی و اختلال دید مراجعه کرده
بیمار تا امروز خوب خوب بوده ، اتفاقا تست داده و قند 300 پیدا شده
و…….
حالا این بیمار به محض شنیدن اسم انسولین دچار اضطراب میشود و از پزشک خواهش میکند که یک موقعیت اضافی یا یک فرصت دیگر دراختیارش بگذارد ، یا بیمار بستری در بیمارستان ، از بیمارستان ترخیص شده و با قطع انسولین به پزشکی مراجعه کرده و درخواست ادامه قرصها و احیانا شروع قرص جدید شده است